سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1066) سوره حجرات (49)، آیه1 (مطلب8) ادامه تدبر: استفاده فقهی

 

استفاده فقهی

8) «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ»

یکی از راههایی که برخی از مکاتب فقهی اهل سنت (مانند مکتب حنفی و مالکی) برای تعیین حکم شرعی در پیش می‌گیرند «استحسان» است؛ و کارکرد تمسک به استحسان وقتی است که فقیهی بخواهد به خاطر مصلحتی که به نظرش می‌رسد از یک دلیل فقهی عدول کند؛ به تعبیر اصطلاحی: «استحسان، عدول از حکم مستفاد از قاعده کلّی به دلیل وجود مصالح جزئی است.» (ویکی‌فقه).

در مقابل، شیعه و برخی دیگر از مکاتب اهل سنت (مانند شافعی و ظاهریه) این روش را برای رسیدن به حکم شرع جایز نمی‌دانند؛ زیرا چه‌بسا کار مورد نظر مصلحت دیگری دارد که ما از آن غفلت کرده‌ایم؛ صرف اینکه مصلحتی به نظر ما مهمتر رسیده است، دلیل نمی‌شود که حکم خدا را تغییر دهیم. (بویژه اگر توجه شود که بسیاری از احکام شرعی، نه حاصل یک مصلحت یا مفسده، بلکه حاصل کسر و انکسار [= جمع و تفریق] مصالح و مفاسد گوناگون است؛ و گاه یک کار دهها منفعت، اما یک ضرر عظیم دارد، که خداوند به خاطر آن یک ضرر عظیم حکم به حرمت آن کرده است؛ چنانکه در مورد حرمت شراب و قمار همین نکته مورد توجه واقع شده است:یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما، بقره/219؛ تفصیل این بحث را در دو مقاله «تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق» و «تمایز فقه و اخلاق، تاملی در یک اشتباه تاریخی» شرح داده‌ام).

برخی از علمای شیعه، یکی از ادله رد استحسان را همین آیه دانسته‌اند؛ زیرا در جایی که حکم واضحی از جانب خداوند وجود دارد بخواهیم چیزی را که به نظر خودمان می‌رسد بر حکم خداوند مقدم کنیم دقیقا مصداق تقدم جستن بر خدا و رسولش است. (نهج الحق و کشف الصدق، ص405[1])

 



[1] . البحث التاسع فی الاستحسان‏: ذهبت الإمامیة و جماعة تابعوهم إلى المنع من العمل بالاستحسان و خالف فیه الحنفیة. و هو خطأ لأن الأحکام خفیة على العقلاء و المصالح التی هی عللها خفیة أیضا و ربما کان الشی‏ء مصلحة عند الله و یخفى عنا وجه المصلحة فیه کعدد الرکعات و مقادیر الحدود و غیر ذلک. مع أن القول بذلک تقدیم بین یدی الله و رسوله و قد قال الله تعالى «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» و حکم بغیر ما أنزل الله و قد قال الله تعالى «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ» و أکد ذلک فی آیة أخرى بقوله «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» و أکدهما بآیة ثالثة فقال «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» کل ذلک لعلمه تعالى بخروج عباده عن طاعته و عدم امتثال أمره‏.